سهم خدا

نوامبر 3, 2010 at 11:29 ب.ظ. (دیگر) (, )

بالاخره «یزدان تفنگ ندارد» رونمایی شد و «آرمان» یک سال از عمر خود را با فراز و نشیب بسیار، پشت سر گذاشت. هرچند که معتقدم کارهای دیگری هم که در آرمان انجام شده همین اندازه و شاید هم بیشتر، قدر و ارزش دارند و حیف است فقط به یزدان بپردازیم و از جهان اسلام، داخلی، شهید علم الهدی، شبکه مالی، مصباح و… سخن نگوییم ولی چه می شود کرد که این اقتضای این کارهاست و فقط یزدان است که جنبه عمومی دارد.

کار مستند از چهارم فروردین ماه امسال شروع شد یعنی ما شروع نکردیم بلکه شروع شد. اصلا ما در این حد و اندازه ها نبودیم. روایت این چند ماه کار بسیار سختی است چرا که به اندازه صدها برابر عمر زندگی عادی یک دانشجوی بیست و چند ساله شریف، مواجهه و تجربه داشته ایم. از بی پولی و قرض تا فشار شدید کاری، از استرس دستگیری و تعطیلی کار تا دغدغه اجاره دوربین، از پیگیری وقت مصاحبه تا هزینه جاری و اجاره دخمه(!)، از…

فقط یادم هست که اول کار چند دانشجوی ساده بودیم با ایده بزرگ ساخت مستند بلند آن هم بدون تجربه! یادم است روزهای اول که مقارن با تعطیلات بود، حسن مسافرت را نیمه کاره رها کرد تا کار زود استارت بخورد. بچه ها اول کار نه دوربین داشتند، نه سه پایه، نه ست نور و نه… فقط انگیزه بود و اینکه «خدا می تواند!».

هر کسی هر کاری از دستش برمی آمد انجام می داد. هم با هم کار می کردند هم زندگی. ناراحتی و دلخوشی هر کدام، کل جمع را تحت تأثیر قرار می داد. مانده ام از کجای کار حرف بزنم؛ از جلسه های طولانی و طاقت فرسا یا از لذت هایی که در مسیر پروژه بردیم، از بی خوابی ها و خستگی های با زبان روزه یا از ماکارونی های طه و از حلوای دست پخت حسین سر سفره افطار…

الحمدلله که برآیند بازخوردها مثبت بود، به زودی اگر طلسم راه اندازی سایت بشکند، نظرات و بازخوردهای صاحب نظران و طیف های مختلف مردم را منتشر خواهیم نمود. امیدوارم بازخورد کار در پیشگاه خداوند هم مثبت بوده باشد و دچار خسران نشده باشیم.

قصد اطاله کلام ندارم و به همین بسنده می کنم که ما مفهوم «سهم خدا» را با به جد و با جان و دل لمس کردیم و «خدا می تواند»، به خوبی برای دوستانی که زندگی شان را وقف کرده بودند، هنرنمایی کرد. فقط بنده عقب بودم و هر چه تلاش می کردم که به گرد پای دوستان برسم، ضعف ایمان و کم تقوایی مانع می شد امیدوارم روزی برسد که بتوانم همچون دوستان، صادقانه و با اخلاص در راه خدا قدم بردارم.

و سخن آخر اینکه این قسمت از کلام آقا همیشه برایم جالب و در خور توجه بوده است:

«وظيفه من و شما اين است كه از محتواي انقلابي، از اصول با ارزش انقلاب دفاع كنيم و نگذاريم اين مباني با ارزش و اين ارزش‎هاي والا ناديده گرفته شود. اين وظيفه همه ماست.

بدانيم خداي متعال پشتيبان مردمي است كه با ايمان به او حركت مي كنند. خداي متعال يقينا آن كساني را كه در راه اهداف الهي اقدام كنند، كمك مي كند. ما آن‎جاهايي كه شكست خورديم، آن‎جايي كه خدا به ما كمك نكرده است، به خاطر اين بوده است كه كار را درست انجام نداديم. سهم خود را نياورديم. اگر سهم خودمان را به ميدان بياوريم، خداي متعال هم كمك خواهد كرد».
(بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با جمعي از مردم آذربايجان شرقي، 28/11/87)

15 دیدگاه

  1. Ali said,

    خدا قوت. ما که خیلی لذت بردیم. راه‌تان پر رهرو. توفیقاتتان مستدام

  2. حسین said,

  3. حمید said,

    قطعا خداوند کسانی را که در راه او مجاهدت میکنند کفایت خواهد کرد. یاعلی

  4. سادات said,

    سلام
    خدا قوت

    حالا اونهایی که نتوستند ببینند چیکار کنند؟

    توی دانشگاه اصل کار به فروش می رسه

    • majaal said,

      علیکم السلام
      احتمالا اکران دوم هم داشته باشه. اصل کار هم توی دانشگاه به فروش می رسه. اکران دیگر دانشگاه ها هم در حال برنامه ریزی است.
      در ضمن اکران اول جشنواره مستند سینما حقیقت، پنجشنبه ساعت 13 در سالن شماره 1 سینما فلسطین خواهد بود.
      Ltd

  5. محمد صادق said,

    خدا خیرتون بده، مجاهدت ماندگار و عظیمی بود، خدا براتون نگهش داره برادر.

  6. حسین said,

    سلام
    کارتون خیلی عالی بود همونطور که قبلا هم بهت گفتم روی من یکی خیلی تاثیر داشت.
    اجرکم عندالله

  7. s.k said,

    ممنون که یاد شهید گلدوی را زنده نگه داشتید.

    شهيد جنگ عقيده

    پيام فضلي نژاد
    او، و همه شهداء، در قهقهه مستانه و در شادي وصول شان ما را مي نگرند؛ ما ميراث داران مكتب روح الله(ره) از امام خود آموختيم «خانواده هاي شهداء تا هميشه تاريخ اين مشعل داران راه اولياء، افتخار روشنايي طرق الي الله را بر عهده گرفته اند.»
    اما در ميان اين خانواده ها كه «شرافت شان نسل به نسل» بايد قدر گذارده شود و دمادم ارج ببيند- چون آنان «شرف تاريخ» هستند- خانواده شهيدي است از قافله مستضعفان عاشق كه هيچگاه از پاكبازي در راه خداي خويش غافل نبوده اند، شهيد محمد گلدوي، آن نفس مطمئنه كه 4 ماه از شهادتش مي گذرد.
    هر دم پيام امام روح الله(ره) در جان ما متجلي است كه «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بي درد شروع شده است.» ما از امام روح الله آموختيم كه «جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمي شناسد؛ تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما درصدد خشكانيدن ريشه هاي فاسد صهيونيسم، سرمايه داري و كمونيسم در جهان هستيم. ما تصميم گرفته ايم، به لطف و عنايت خداوند بزرگ، نظام هايي را كه بر اين سه پايه استوار گرديده اند نابود كنيم؛ و نظام اسلام رسول الله(ص) را در جهان استكبار ترويج نماييم.» و ما از مقام عظماي ولايت، حضرت آيت الله خامنه اي، آموختيم عاشقانه غلتيدن در قتل گاه عشق را و بستن «پيمان جانبازي» را، اما به قول حافظ:
    ساقيا يك جرعه ده زان آب آتشگون كه من
    در ميان پختگان عشق او، خامم هنوز
    تنها و تنها، پختگان و پيشروان مكتب امام و رهبري، شايسته تقديس هستند و براي همين، اينجانب كه هيچ گاه خود را لايق تجليل نمي دانم، در هفدهمين دوره جشنواره مطبوعات، تنديس رتبه اول جنگ نرم را تقديم كردم به آن شهيدي كه زندگي اش معطر و مطرا به عطر «عشق الهي» است: شهيد «محمد گلدوي» كه 30 سال پيش در مسجد به دنيا آمد، و در مسجد باليد و در مسجد آنقدر از جام معرفت نوشيد تا به جان شهادت رسيد. كسي كه نه به نام كه بر صفت «خادم مسجد» بود؛ كسي كه نه به نام كه بر صفت «محمد»گونه بود و كسي كه نه به نام كه بر صفت «شهيد جنگ عقيده» شد. او شامگاه 24 تير ماه 1389وقتي تروريستي از گروهك جنايتكار «عبدالمالك ريگي» قصد ورودبه «مسجد جامع زاهدان» را داشت، طريق وصال را مهيا ديد؛ چنانكه وقتي به ماموريت انتحاري آن تروريست پي برد، شجاعانه خود را بر روي وي انداخت و با دور كردن عامل عمليات از محوطه مسجد جامع، دست كم جان 150 نمازگزار را نجات داد؛ نمازگزاراني كه مشغول خواندن «دعاي كميل» بودند و شايد نمي دانستند كه هنگام قرائت دعا، يك «كميل» از تبار پاكان و نيكان سال ها در كنارشان زيسته است؛ چه اينكه شهيد گلدوي 30 سال پيش در «مسجد جامع زاهدان» به دنيا آمد، 30 سال را همنفس با پدر بزرگوارش كه «خادم مسجد» بود به مؤمنان خدمت كرد و سرانجام در همان مسجدي كه متولد شد، شهيد شد. هنگام شهادت، و البته از ساليان پيش از آن، هيچ شغلي نداشت، الا عضويت فعال در بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با حقوق ماهي 150هزار تومان؛ حقوقي كه اكنون تنها منبع ارتزاق همسر و دو فرزند يكي 5 ماهه و ديگري 5 ساله اوست.
    تاريخ سرشار از لحظاتي شگفت آور است كه چشم ما اغلب بر آنان بسته مي ماند. شهيد گلدوي دقيقاً در سالگرد سفرش به كربلاي معلا و در سالگرد روزي كه در حرم امام حسين(ع) از آن سيد سالار شهيدان و مقتداي مجاهدان، خالصانه سرنوشت «شهادت» را خواسته بود، به شهادت رسيد؛ و از قضاء در شب ميلاد همان مقتدا، حضرت اباعبدالله، نيز دعايش مستجاب گشت و به جمع نفوس مطمئنه اي پيوست كه مورد خطاب «فادخلي في عبادي» و «ادخلي جنتي» خداي خويشند.
    محمد گلدوي- كه از قضاء هم سن من بود- رفت و «شمع محفل دوستان» گشت و ما مردگان مانديم، اما شهيد يعني «شاهدي زنده» و پيوسته ما را به تماشاگه آرمان ها و عمارها مي كشاند. او «شهيد جنگ عقيده» است

    • majaal said,

      در واقع شهید گلدوی ها بودند که باعث شدند این کار چنین برکت پیدا کرد…
      Ltd

  8. saeid said,

    salam
    afarin be rafighaie khodam
    man ke kheili az eradeie mohkametun khosham oomad
    ie vaght nagid dige kar ta hamin sath base hanuz daneshjuha baiad kheili kar konan
    albate inharfa ro man nabaiad mizadam shoma khodetun oostaiid
    dar panah khalegh iekta
    ia Ali

  9. s.k said,

    گویا یک سری تناقضاتی در روایت آ.فضلی نژاد با روایت آ.نیرهدی درباره زندگی شهید گلدوی وجود دارد!خب همدانشگاهی های ما از نزدیک پرس و جو کردند اطلاعاتشون درست ترهست..حالا اینها مهم نیست. مهم اینه که شهید شاهدی زنده است و خون شهدا هم از فیس بوک قوی تر است.

  10. آسمان said,

    خداقوت خيلي عالي بود ايشالله حتما تو دانشگاه هاي ديگه هم اكران بشه
    يك مستند فوق العاده و منحصر به فردي بود تو جمعي 7-8نفره بين خودمون ك همه خوششون اومد و نظرشون اين بود كه خيلي تاثير گذاره منتظر اكران توي دانشگاه اميركبير هم هستيم
    ومن االله التوفيق
    ياعلي

  11. جواد said,

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام برادر
    خدا قوت
    خیلی عالی بود
    افتخار می کنم به داشتن دوست های مجاهدی مثل شما
    بسیار بسیار زیاد خوشحالم از تهیه ی چنین کاری
    ان شاء الله موفق و پیروز و همواره در راه خدا باشید

  12. محمد رضا said,

    آقا یاسر کارتون رو دیدم.
    خدا قوت. عالی بود.
    یک جلسه نقد یا حتی ایجاد بحث در «تداوم» خیلی به شما در کارهای بعدی کمک خواهد کرد.
    ما تنبل ها را دعا کنید

بیان دیدگاه