جهت اطلاع!

اکتبر 10, 2010 at 8:09 ب.ظ. (دانشگاه)

توضیح: این مطلب خیلی با فضای وبلاگ تناسب نداشت اما چه کنیم که راه دیگری برای گفتن(!) نیافتیم.

در این چند هفته، تعداد کثیری را دیده ام که در رابطه با فراماسونری، دجال، صهیونیسم و ارتباط آنها در حال اظهار نظر بودند. شاید این فضا متأثر از مستند چهل و چند قسمتی ظهور باشد که علی رغم اشکالات بسیاری که به این مجموعه وارد است (از جمله تکیه بر روایات اهل تسنن و محور قرار دادن دجال و بارز کردن آن در مقابل سفیانی که کاملا با روایات شیعی زاویه دارد و غلو در مورد شیطان و بزرگ کردن آن)، با توسل به فضای فانتزی بحث فراماسونری، در تحریک دوستان موفق بود.

اما قضیه جدی تر از این بود، رسیدیم به سال تحصیلی جدید و با کلی تبلیغات از نوع کاغذی در اندازه و رنگ های مختلف و به صورت دستی و کامپیوتری و ایمیل و اس ام اس و… مواجه شدیم که بعضی شان جدا فکرم را به خود مشغول کرده است: صهیونیسم شناسی، صهیونیسم و خطر آن در جهان امروز، دوره آموزشی معارف مهدویت، کارگاه مهدویت و…

آنچه در آنالیز ذهنی این اتفاقات به دست آمد، کمی آزار دهنده است حتی برای خودم؛ ولی چه کنیم که فقط باید گفت!

نمی دانم من راه را گم کرده ام یا دوستان راه را یافته اند! اما این را می توانم حس کنم که جریان باطل یا به عبارت بهتر، باطل، از ویژگی تکثر خود بسیار بهره برده و در حال مدسازی و تکثیر سایه است. هر کدام از ما هم که به ظن خود حساس ترین نقطه را یافته ایم در حال شناخت ابعاد سایه و صرف انرژی و وقت و خرج تقوا(!) هستیم آن هم بدون توجه به کلان مسئله و سیر حرکت و فریب دشمن و غافل از نقش ترسیم شده ای که برایمان وظیفه و حجت است.

صهیونیسم و خطر آن در جهان امروز! چه ترکیب آزار دهنده ای ست. انگار می خواهیم بگوییم آتش و خطر آن برای انسان امروز!

شاید بهتر بود هدف این نوع جلسات و دایره مخاطب آن معلوم می شد تا این چنین از اعتبار مجموعه نکاهیم. البته تا جایی که به خاطر دارم، اعتراض به این مسئله از سه سال پیش یعنی برگزاری جلسه 16 نفره آقای شریعتمداری در آمفی تئاتر تا به حال معمول بوده ولی متأسفانه همان روند همچنان ادامه دارد و منحصر به دوره خاص یا برادران و خواهران نیست.

نمی دانم این نوع جلسات و کلاس ها و یا بحث ها معرفت زا هست یا نیست اما به نظر می رسد لااقل کمی زیاد(!) اغفال گر است و معرفت کاذب و حتی گاهی توهم ایجاد می کند که بسیار خطرناک است. صهیونیسم و خطرات آن را همه با جان و دل حس می کنند و با آن درگیر هستند حال ما می خواهیم بگوییم «صهیونیسم خیلی خطرناک است ای دانشجوی دانشگاه شریف؛ بفهم بشر!»! آیا زمان کار نرسیده؟ آیا زمان آن نرسیده که به جای بزرگ کردن دشمن و ایجاد و تقویت احساس خوف از آن، به تحریک جبهه خودی برای از بین بردن آن بپردازیم؟!

شاید برگزاری جلسه دعای توسل یا زیارت عاشورا صدها برابر بیشتر از این برنامه ها معرفت ایجاد کند؛ معرفتی که ثبات دارد، معرفتی که با خود حرکت ایجابی دارد و رو به جلو است نه عقب گرد به چند دهه پیش.

خداوند شاهد است که قصد خرده گرفتن به برگزارکنندگان را ندارم چرا که به خوبی به سختی کار و توان اجرایی طاقت فرسای آن واقفم اما فکر می کنم این برنامه ها و رویه های پیش گرفته شده نیز نمود عملی و پاسخی دندان شکن(!) به بحث های پوچ و بی نتیجه فمنیسم اسلامی، چادری و… است و ظاهرا دوستان تمایل دارند جزئی تر، دقیق تر و عملیاتی و حجمی تر به این مسئله بپردازند و به عبارتی خود را اثبات کنند. البته باید بگویم که ریشه بسیاری از این بحث ها را سوء تفاهم می دانم هرچند نمی توان اختلافات عمیق فکری را در بعضی موارد نادیده گرفت. کاش روزی می رسید که فارغ از جنسیت و به حسب تناسب و توان هر فرد به استعدادش توجه می شد تا چنین بحث های بیهوده ای که نوعی تقابل و مقابله به مثل مضر برای انقلاب، بسیج و تک تک فعالین است، به وجود نیاید.

و اما در مورد کلاس های مهدویت؛ از دوستان برگزار کننده، شرکت کننده و عمل کننده به شدت التماس دعا داریم و امیدواریم ما نیز روزی به شناخت این عزیزان دست یافته و بصیرت خود را بازیابیم.

26 دیدگاه

  1. حسین کامکار said,

    «آیا زمان آن نرسیده که به جای بزرگ کردن دشمن و ایجاد و تقویت احساس خوف از آن، به تحریک جبهه خودی برای از بین بردن آن بپردازیم؟!»

    یکی از راه های تحریک جبهه خودی، نشان دادن جایگاه خطرآمیز دشمن و توجه یافتن به آن است؛ به قول شاعر: «آب کم جو تشنگی آور بدست/ تا بجوشد آبت از بالا و پست»

    فمینیسم اسلامی؟!… منظورتون چیه آقا یاسر؟

    • majaal said,

      جایگاه خطرآمیز دشمن نه جایگاه موهومی غیر قابل فتح دشمن! مثل فضایی که از ارتش اسرائیل قبل از جنگ 33 روزه ساخته شده بود.
      ربط شعر رو هم متوجه نشدم!
      Ltd

      • آرش said,

        سلام
        بله یک حرف این است که آنها بدشان نمی آید ما آنها را تشکیلاتی مخوف و تخیلی و بسیار پیچیده تصور کنیم.
        بهترین کار این است که در کنار شناساندن فضای واقعی و دور از توهم آن ها به قول آقای جلالی به کارهای ایجابی و شناساندن راه های مقابله و درگیری هم بپردازیم و حتما نمونه های زیاد تاریخی که جبهه ی حق بر آن ها غالب شده را بازگو کنیم تا موجوداتی شکست ناپذیر جلوه داده نشوند.

  2. رشید said,

    خدمت برادرم، یاسر
    هرچند که در طی مباحث مفصلی که با هم می کنیم هم شما و هم بنده از نظرات همدیگه آشناییم و شاید چندان نیازی به نظر دادن حقیر نبود اما احساس کردم که مطلبت لجام خیلی قوی و تمرکز محضی نداشت، و موارد متعددی مطرح شده بود که شاید به قول خودت چون چندان تناسبی با جهتگیری های «مجال» نداره این اتفاق پیش اومده بود.
    لذا دیدم بهتره که چندتا نکته نه در پاسخ به شما که قطعا با برخی از آنها موافقم، بلکه در توضیح بیشتر برخی نظراتی که شاید کمی با حرف های شما اختلاف دارد یا بالعکس تاکیدی بر حرف های شماست ،بیان کنم، ایشالا که مفید واقع شه
    1- در رابطه با مستند ظهور اینکه فرمودید به روایات اهل سنت تکیه کرده بنده که 10 قسمت اول رو تا حالا دیدم اتفاقا یکی از نکات جالبی که داشت استناد به آیات قرآن بود مثل آیه 102 سوره بقره که ماجرای دروغ هایی که این قوم و اسلافشان به حضرت سلیمان بیان می کرده اند و می کنند و اصولا جریان شناسی این فرقه ضاله به صور مفصل در این آیه هست و در مستند هم آمده بود،بعدا هم به تفسیر نمونه مراجعه کردم و اتفاقا صرفا فانتزی نبودن مستند جذبم کرد چون شما خودت اهل کار مستند هستی و قاعدتا تکنیکهای مستندسازی اجتناب ناپذیره، اما بنده بیان بسیاری از آیات که در مستند بود و اتفاقا خودم تحقیق کردم در تفاسیر و دیدم حق با سازندگان arrival هست، خیلی اعتماد بیشتری پیدا کردم
    2- مقدار کمی توی فضاهای سیاسی بخصوص سیاست خارجی و جهان اسلام پیگیر هستم، ولی واقعا این جمله ای که شما فرموده اید صهیونیسم و خطرات آن را با جان و دل همه حس کرده اند، برای حقیر حداقل اصلا اینگونه نبوده است تا اینکه بنده تابستان امسال وقت زیادی را برای صهیونیسم شناسی و برادرش یا بهتر بگوییم ریشه اش، فراماسونری گذاشتم و میگذارم و تازه فهمیده ام که چه بر دنیا می گذرد؟ خیلی فرق است که ما در لفظ بگوییم صهیونیسم بد است یا آنکه با علم عمیق بگوییم دنیا را یک مدیریت پنهان واحد اداره می کند و واقعا عالمانه سخن بگوییم و اتفاقا بعد از این مطالعات احساس میکنم بشخصه انگیزه ام برای فعالیت هایی که مربوط به جنگ نرم و .. می شود بیشتر شده که بخشی را شما در جریان هستی
    3- بسیار با این حرفت موافقم که نگاه های مسخره به دجال و … حتی سوفیانی باید جمع شود، نمیدانم شاید این حتی نوطئه خودشان است که مخالفانشان را به نازلترین قسمت افکارشان مشغول نمایند،اینکه دجال کدام یک از شخصیت های امروز است؟ از کجا خروج می کند؟یک چشم دارد یا دو چشم؟ پرگارنماد اصلی فراماسونری است یا ابلیسک ؟ و … البته بطور کلی اینها را رد نمیکنم و بخشی از آن فهم عمیق پیدا کردن نسبت به نقشه صهیونیسم را همین ها پر میکند، اما به دوستان بارها گفته ام اینقدر در مباحث مهدویت نازل شده ایم که حقیر حداقل با شنیدن کارگاه مهدویت، حالت بدی پیدا می کنم، لذا در معرفی مستند ظهور به دوستان هم گفتم که .اقعا در این فضاها سختگیر هستم و سخت مطلبی را میپذیرم، اما ظهور تلاش بسیار خوبی بود از یک مدیریت به ظاهر متکثر اما در باطن واحد
    لذا مستندهایی مثل ظهور که حتی نقدهای جدی هم به آن تا حدی وارد است و یا سلسله جلسات صهیونیزم شناسی، بسیار موافقم و حتی معتقدم در تحیلیل آن از ایرادهای دیگر آن چشم پوشی کنیم، چون بنظر میرسد به مخاطب میفهماند که صهیونیسم حقیقتی است که غرب حاضر است همه چیز خود را برای حفظ مشروعیت آن فدا کند!!! نمونه اش هلوکاست و 11 سپتامبر و راحت بگم یاسر، اصلا فضای عمومی حزبلایی هارو دارای تحلیل عمیق نسبت به این فضا نمیبینم و همین علت رکود و تنبلی و درجازدنشان است .
    4- اینکه بیان شده بود، عده ای برای پاسخ به فمینیسم چادری در پی اثبات خود بر آمده اند و بعد هم چند جمله ای در باب آن می نویسید، قبول بفرمایید دیگر جملات بعدیتان وصله ناچسبی است که ضمنی بگویید چندان به مباحث پوچ فمینیسم چادری معتقد نیستید!!! و بسیار تعجب کردم که چرا بجای نقد موشکافانه جلسات، پای کلماتی را باز کردید که میدانیم ریشه ای ندارد و حقا مطرح کردن آن تشدیدی بود بر دور باطل این مباحث بقول شما بیهوده !!!کمی حرف و عمل متضاد بود .
    ضمن آنکه اخلاق حکم مینمود که همایش را نقد کنیم نه اینکه به گونه ای نیت خوانی کنیم که شما برای اثبات خودتان این کار را کرده اید، حتی اگر کرده اند نقد شما با این روش خارج از دایره انصاف بود.
    شاید هم منظور دیگری داشتید و بنده اشتباه برداشت کردم، اما جان کلام اینگونه برداشت میشد .
    بنده توفیق حضور در این جلسات را نداشتم، اما به دوستان تاکید داشتم که بگویید مباحث جلسات در رسانه ها منتشر شود تا همه از آن بهره برند، چون هیچکی هسچ نمی داند و همه ادعا میکنند که میدانیم صهیونیسم چیست ؟!!! به نوبه خودم از برگزارکنندگان این جلسات تشکر می کنم و از کارگاه های مهدویت اگر با همان رویکرد سالهای قبلشان بوده است خیر .

    • majaal said,

      این متن رو یک گفتار ساده و روان برای انتقاد و بیان نظر می دانم و چون تریبون دیگری نداریم، باز هم مجال، مجالی برای اظهار نظر ما بود.
      1.بنده قصد نقد مستند ظهور را نداشته و ندارم. صرفا از موضع یک مخاطب نظرم را نسبت به آن ارائه کردم.
      3.نظر من در مورد این جلسات همان بود که در متن آمد.
      4.اگر به فرض آنچه گفته اید درست باشد، شما نیز در مورد بنده مرتکب همین عمل و نیت خوانی و قضاوت شده اید!
      من نیز با رسانه ای شدن این نوع بحث ها یا انتشار مدیریت شده محتوای آن موافقم اما وقتی که در یک حلقه مطالعاتی و در قالب مدلی علمی و با همان شرایطی که در متن گفته شده، بررسی شده باشد نه جلسه عمومی با هدف نامعلوم.
      Ltd

  3. جواد said,

    بسم الله
    سلام بر آقا یاسر،عزیز دل برادر
    خدا قوت

    با شرکت در جلسه صهیونیسم شناسی(2جلسه) به بنده این مطلب که دشمن شکست ناپذیر و خیلی مخوفه القا نشد.
    «اما این را می توانم حس کنم که جریان باطل یا به عبارت بهتر، باطل، از ویژگی تکثر خود بسیار بهره برده و در حال مدسازی و تکثیر سایه است.» تکثیر سایه تعبیر جالب پر مغز(یعنی فکری پشتش بوده و نه لزوما فکری درست)و بحث بر انگیزیه. خیلی خوشم اومد آقا یاسر عزیز!.این مطلب می تونه باب ورود به ساعت ها بحث سازنده باشه.
    لطفا چند نمونه از مباحث و موضوعاتی که به نظر شما به کمک اونها به وسط سیبل دشمن نزدیک تر خواهیم شد رو ذکر کن.تاسرشون بحث، پی گیری و تو دانشگاه عملیاتی کنیم. ان شاءالله
    باید توجه داشت که کم تعدادی دوستان در جلسات – که عموما از بی خیالی و مشغول شدن به لغویات ناشی میشه- دلیلی بر کم اهمیت بودن موضوع جلسات نیست. چه اینکه هرچی از عمر دایناسوری دانشجویی بنده و سن وسالم می گذره به اهمیت بعضی مباحث و نیازم به فراگیری اونها بیشتر پی می برم.
    «خداوند شاهد است که قصد خرده گرفتن به برگزارکنندگان را ندارم چرا که به خوبی به سختی کار و توان اجرایی طاقت فرسای آن واقفم اما فکر می کنم این برنامه ها و رویه های پیش گرفته شده نیز نمود عملی و پاسخی دندان شکن(!) به بحث های پوچ و بی نتیجه فمنیسم اسلامی، چادری و… است و ظاهرا دوستان تمایل دارند جزئی تر، دقیق تر و عملیاتی و حجمی تر به این مسئله بپردازند و به عبارتی خود را اثبات کنند.» باید خدا را شاکر باشیم که دیگر اعضای محترم شجره طیبه دانشجویی هم برای جنگیدن در جبهه جنگ نرم بیس از پیش! به تکاپو افتاده اند. رشد محسوسه برادر من ان شاءالله با اخلاص هم همراهه و اثر معرفتی و می ذاره.و انگیزه برای جنگندگی بیشتر تولید میکنه.
    بنده خودم،شما و دیگر عزیزان بسیجی رو موظف به تشکر و قدردانی برگزارکنندگان این گونه جلسات که مثل شما در خط مقدم جبهه جنگ نرم و وسط گود-برخلاف خیلی از بچه ها که فقط نق می زنند- هستند می دونم.

    راستی از یزدان چه خبر؟
    تفنگش چی شد؟
    اصلا تفنگ داشت؟

    التماس دعا
    باشهادت

    • majaal said,

      علیکم السلام برادر
      به شما تبریک میگم!
      نیازی نیست من در این مورد سخنی بگویم، هر کدام از صحبت های رهبری را بخوانید، تعداد زیادی از این موضوعات را پیدا کنید. در ضمن همچنان که فرموده اید، با توجه به سن و سالتان باید به فکری عملی کردن این مباحث در جایی غیر از دانشگاه باشید!
      همچنان «یزدان تفنگ ندارد».
      Ltd

      • جواد said,

        برادر عزیزیم آقا یاسر
        حضرت آقا در مورد دشمن شناسی و نظام سلطه تأکید ویژه دارند.
        با توجه به این گزاره و گزاره های دیگر موجود در مورد سران نظام سلطه و نحوه ی سلطه گری اون ها، به نظر شما پرداختن به بحث صهیونیسم ضرورت نداره؟

        ضمنا یاسرجان درسته که سن و سال ما به نسبت بالاست. ولی دانشجویی کماکان یکی از اصلی ترین نقش های ماست. و به ارتباط با شجره ی طیبه ی دانشجویی و دوستی با شما افتخار می کنیم. و سرباز فرمانده عزیز، آقامحمد مهدی هستیم.

        ارادتمندیم بسیجی!

  4. s.k said,

    سلام.درباره مهدویت امسال,فکر میکنم که خیلی با سال گذشته فرق داشته باشد چون پارسال آدم جالبی سخنران نبود.حرفها و کارهای غیرعملی زیاد میگفتند(فرضا باید «حداقل» یک ساعت در روز به طبیعت نگاه کنید(مثلا یک ساعت بی وقفه به کوه نگاه کنید)اگر این کار را نکنید زندگی تاسف انگیزی دارید .هیچی نمیشید!)اما امسال آدمهای بهتری هستند(عباسی.پناهیان و ..)
    با این حال کلا موافقم اگر مثلا یک استاد خیلی خوب و تاثیرگذار اخلاق دعوت میکردند دانشگاه*(مثل دکتر رفیعی)که در طول ترم هفته ای یک بار یا دو هفته یک بار صحبت کنند..خیلیها متحول میشدند.همین تحولها زمین سازی و آمادگی برای ظهور ایجاد میکند.

    *هرچند میدونم که استاد خیلی خوب هم نمیاد دانشگاه

    • احمد.ش said,

      سلام.
      آقا یاسر حرف دل ما رو زدی!
      ممنون!

      • majaal said,

        علیکم السلام
        ممنون از تناقصات گفتاری ات!
        Ltd

  5. نیما ن said,

    نظر آقا رشید به نظر بنده نزدیکتر است!

  6. آرش said,

    بسم الله
    سلام مجدد
    یادآوری یک نکته را مفید می دانم. آقای جلالی در متن به تبلیغات همایش ره انتظار دوست اشاره کردند. نقدی که ایشان وارد کردند به نظرم به این همایش وارد نیست چون این همایش همایش جامع و کاملی ست و از اساتید برجسته در آن استفاده می شود. یعنی به گونه ای نیست که صرفا مثلا به دشمن شناسی یا صهیونیسم بپردازد و به مسایل دیگر مثل امام شناسی و ولایت فقیه هم می پردازد و اصلا اگر به لیست کلاس های آن نگاهی بیندازید شاید یک دهم آن هم دشمن شناسی نباشد. و البته وجود اساتید برجسته و فهمیده شاید تا حدی این امکان را هم که دشمن آنگونه که خود دوست دارد ما به او بپردازیم (او را بزرگ و تخیلی و شکست ناپذیر تصور کنیم) را کم کند.

    • majaal said,

      بحث ما در مورد کلاس، کارگاه یا همایش مهدویت، پرداختن به دشمن شناسی نیست و متن هم چنین محتوایی ندارد.
      Ltd

  7. فلاح said,

    متشکر که نظراتتون رو بیان کردید وباعث شدید که سایر دوستانتان هم نظر بدهند،لازم بود برای ادامه ی مسیر.

    اگر واقعا به دنبال جواب سوالهایتان هستید ،بنده میتوانم از برگزارکنندگان دوره ی صهیونیست شناسی بخواهم پاسخگو باشند.»البته در فضایی عادلانه وبر اساس احترام»

    • majaal said,

      البته لازم است به اطلاع برسانم که نظر همه دوستان منتشر نشده است تا احیانا برداشت ناصواب از نوشته صورت نگیرد و به اصطلاح بحث ضایع نشود. مایل بودم تا این نقد شنیده شود و در همهمه دعواهای بی نتیجه و بی حاصل گم نشود.
      اما در مورد فضای عادلانه و بر اساس احترام، فکر می کنم این پیش فرض هر بحث و نظری است بخصوص وقتی در تشکلی مقدس در حال فعالیت هستیم و بدیهی است که فرض اولیه نوشته حقیر نیز بوده است اما از بخش دوم کامنت شما، این فضا را نمی توان برداشت نمود!
      به هر حال باز هم راضی کننده بود و خرسندم که با این انتقاد این چنین برخورد کردید. فکر می کنم مجموعه در حال رشد بلوغ و رسیدن به جایگاه منطقی است هر چند…
      Ltd

  8. فلاح said,

    انطور که بنده متوجه شدم پس شما فقط علاقه مند به بیان این انتقاد بودید؟البته این رشد در مجموعه ی ما همیشه بالقوه بوده است.

    • majaal said,

      خیر؛ فکر می کنم درست متوجه نشده اید.
      Ltd

  9. چيذري said,

    بسم الله الرحمن الرحيم
    «… و ما كيد الكافرين إلا في ضلال» [سوره ي مباركه ي غافر آيه 25]
    اينجانب نظر بزرگواران را در مورد دوره ي صهيونيسم شناسي مطالعه كردم. قبل از هر صحبتي، از تمام كساني كه در مورد اين دوره نظرات خود را مطرح كردند، به خصوص نويسنده ي محترم اين وبلاگ بسيار سپاسگزارم و اين روحيه بسيجيوار را تحسين مي كنم كه بسيجي واقعي هرگز از رخدادهاي اطراف خود به سادگي نمي گذرد و در برابر كوچكترين وقايع، فكر و موضع گيري مناسبي دارد. از نويسنده ي محترم وبلاگ كه با متن خود بابي براي بيان نظرات گشودند متشكرم و پيشاپيش از طولاني شدن اين متني كه پيش روست عذرخواهي مي كنم. لازم مي دانم بحث خود را با بيان چند نكته كه اشاره ي مستقيم به متن نويسنده ي وبلاگ دارد، شروع كنم و با پاسخ به يك سؤال اساسي و سپس بيان چند انتقادي كه خودم از اين دوره داشتم، به اتمام برسانم.
    چند نكته:
    – اينجانب به شخصه مستند ظهور را مشاهده نكرده ام و دنبال نكرده ام پس نظري در مورد اين مستند ندارم و طبعا اصل برگزاري دوره ي صهيونيسم شناسي متأثر از اين مستند نبوده است. برگزاري هم زمان اين دوره ودوره ي مهدويت كاملا اتفاقي بوده و به نظر بنده نتيجه ي خاصي از همزماني اين دو دوره نمي توان گرفت.
    – بنده هم مثل نويسنده ي محترم اتفاقا معتقد به اين هستم كه «نيرنگ كافران و دشمنان در گمراهي آشكار است و در نهايت به جايي نخواهد رسيد و پيروزي نهايي مختص جبهه ي حق خواهد بود» اما اين به اين معني نيست كه ما دشمن را نشناسيم و از نيرنگ هاي آن غافل شويم و يا هر كس كه سعي در آشكارسازي اين نيرنگ ها دارد، خود ستون پنجم دشمن است يا قصد قوي نشان دادن دشمن را دارد.
    – بحث «صهيونيسم و خطر آن در جهان امروز» موضوع اولين جلسه ي دوره بود و از آن جا كه نمي دانم، نويسنده ي محترم وبلاگ تا چه اندازه محتوي جلسات را دنبال كرده اند، در پايان، محتوي و هدف اين بحث را شرح مي دهم.
    – از نظر بنده بسيج قبل از اين كه يك تشكل باشد يك تفكر است البته بنده به نمايندگي از طرف برگزار كنندگان اين دوره به دغدغه هاي تشكيلاتي و گروهي بسيج دانشجويي احترام مي گزارم. اين تفكر كه صهيونيسم و همدستانش طاغوت زمان ما محسوب مي شوند و در حكم همان قابيل ها، نمرودها، فرعون ها، قريش ها، معاويه ها، يزيدها، جالوت ها و … هستند، جزء اصول تفكر بسيجي به شمار مي رود پس فكر مي كنم حداقل در اين اصل مشتركيم. حالا هر كس به نوبه ي خود با تاكتيكي متفاوت با اين طاغوت مبارزه مي كند. تفاوت در روش ها اين قدر هم كه شما فرموديد باعث بي اعتبار كردن يك تفكر اصيل، آن هم بسيج نمي شود.
    – من از اين برادر محترم باز هم تشكر مي كنم ولي انتظار مي رفت محتواي جلسات مورد نقد قرار بگيرد مثلا بگويند كدام قسمت توهم بود ، كدام بخش نبايد مطرح مي شد يا كدام قسمت از بحث مخاطب خاص را مي طلبيد و …
    – بله ماهم معتقديم از دشمن نبايد ترسيد . كسي كه متكي به ذات خداوند متعال است و در موضع حق قرار دارد هيچ خوف و حزني بر او نيست اما چيزي كه بايد خيلي از آن ترسيد بي بصيرتي نسبت به دشمن است. شما بگوييد آيا كسي كه از تفكرات دشمنش مطلع نيست به راحتي خلع سلاح نمي شود؟
    – معلوم است كه زيارت عاشورا و ندبه و دعاي توسل و … به انسان كمك مي كند ولي آيا شما بزرگوار اين را انكار مي كنيد كه اگر با اهداف جبه ي باطل آشنا شويم آن وقت با جان و دل مي خوانيم «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلك «.
    – قصد نويسنده محترم از طرح بحث فمنيسم اسلامي را متوجه نشدم اما به خودم و شما برادر بزرگوار، سخن مولايمان حجة بن الحسن (عج) را يادآوري مي كنم: «في إبنة رسول الله لي أسوة حسنة » بله دختر رسول خدا صديقه ي طاهره (س) براي تمام مردان و زنان بايد اسوه باشد و در پاسخ شما همين بس كه ما زنان مسلمان و نه بلكه كل شيعيان، استكبارستيزي را از «دختر رسول خدا (ص)» ياد گرفته ايم نه از» خانم سيمون دوبووا». اين جهاد سخت است كه از دوش زنان مسلمان برداشته شده است اما در عرصه ي جهاد نرم همه ي ما چه زن و چه مرد، موظف و مسئوليم و حتي زنان جامعه در صورت كمكاري مردان و عقب نشيني آن ها در جنگ سخت اجازه ي ورود به صحنه ي مبارزه را دارند. همان گونه كه امام خميني (ره) در مقدمه ي وصيت نامه خويش به اين ويژگي زنان انقلاب مي بالد و همانطورزماني كه به ظاهر مردان روزگار، اميرالمؤمنين (ع) را تنها مي گذارند و حضرت زهرا (س) مجبور به ورود به عرصه ي مبارزه مي شود. آنگاه كه در جنگ احد ، عمرها و جنگاوران عرب فرار مي كنند و اين حضرت علي (ع) و زني به نام نسيبه است كه از جان پيامبرشان دفاع مي كنند و … .
    يك سؤال
    1. آيا برگزاري مباحث صهيونيسم شناسي، آن هم در سطح دانشگاه ضرورت دارد؟ آيا جزء اولويتهاي اول در مبارزه ي نرم و آكادميك است؟
    معتقدم كه بيان اين مباحث جزء اولويت هاست اما اولويت اول نيست. توضيح اين كه:
    – اين يك واقعيت است كه در جريان فتنه ي اخير مردم در مجموع خوب عمل كردند اما دانشجويان آن انتظاري كه مي رفت برآورده نكردند. اگر ما اصل تفكرات خود را صريحا در دانشگاه ها فرياد بزنيم و فضا را در دست بگيريم، عده اي به خود جرأت نمي دهند تا با سوء استفاده از كمكاري ما فضاي دانشگاه ها را عليه اصول نظام جلوه دهند.
    -هدف از برگزاري اين دوره آشنايي با مباني فكري صهيونيست ها بود. همان تفكري كه تمام پيامبران الهي با آن مبارزه كردند. ما قصد ترساندن دانشجويان را نداشتيم. البته معتقديم كه از گوساله پرست شدن بايد ترسيد(آن هم گوساله اي كه از طلا ساخته شده است.)
    -آيا بسياري از دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف به اين موضوع فكر كرده اند كه چرا در قرآن كريم كه ما معتقديم حتي يك واو در آن اضافه يا كم نيامده مگر به حكمت، خداوند اين همه از ويژگي هاي يهود و داستان موسي(ع) و قوم بني اسرائيل براي ما صحبت كرده است؟ آيا اين حجم آيات ما را براين نمي دارد كه حداقل براي دقايقي هم كه شده به رفتارهايي كه اين قوم داشته اند و دارند، فكر كنيم كه هم خودمان گرفتار اين رفتارها نشويم و هم اين كه دشمن را بشناسيم؟ آيا اين » خطر تفكر صهيونيستي در جهان امروز» قابل تأمل نيست؟
    -با وجود تآكيد مقام معظم رهبري مبني بر مطالعه ي تاريخي و به ويژه انقلاب هايي كه در سطح جهان اتفاق افتاده است و مقايسه آن با انقلاب اسلامي ، بسياري از دانشجويان به دليل نداشتن مطالعات تاريخي به خصوص تاريخ معاصر و دوره ي انقلاب صنعتي به بعد، از روند سيطره ي تفكري كه امروزه بر غرب حاكم است، آگاهي ندارند.
    مثلا شما برادر بزرگوار حتما انقلاب كبير فرانسه را مطالعه كرديد. از خود پرسيده ايد كه مردم مسيحي كاتوليك و مذهبي فرانسه، چگونه در طي 2 تا سه قرن طي يك حركت آرام و نرم و طي يك ناتو فرهنگي و توسط چه كساني و با چه هدفي، حاضر شدند حساسيت هاي ديني خود را كنار بگذارند و به جامعه ي امروز فرانسه كه فكر كردن به ماديات، دغدغه ي اصلي او شده، تبديل شوند؟
    چگونه امروز به مردم غرب القا كرده اند كه هولوكاست در آلمان، ماجراي دريفوس در فرانسه، ماجراي پوگروم ها در روسيه، انكيزيسيون(تفتيش عقايد) در اسپانيا، يك واقعه ي مسلم تاريخي است؟ آيا اين با همان» پرو‍ژه ي جنگ رواني يهودستيزي» كه صهيونيست ها به آن دامن زدند اجرايي نشد. آيا همين بهانه ها نبود كه دليلي بر شروع مهاجرت گسترده به فلسطين شد؟
    -در تاريخ معاصر مشهود است كه عده اي با مديريت فضاي حاكم بر جامعه ي بعد از رونسانس كه فضاي دين گريزي به دليل خطاهاي كليسا ايجاد شده بود، تفكرات مردم را به سمتي سوق دادند كه نمود امروزي آن ليبراليسم است. حالا شما نام اين عده را هر چه مي خواهيد بگذاريد، فراماسونرها؟ يهودي ها ؟ پروتستان ها؟ اين اسم ها مهم نيست بلكه خطر، آن تفكر باطل است كه از ابتداي خلقت در جبهه ي باطل وجود داشته و امروز به شيوه ي مدرن تر ارائه مي شود و اين تفكر امروزه به وسيله ي صهيونيسم و هم پيمانانش دنبال مي شود.
    -اگر ما اين تفكر غلط را نشناسيم آيا تضميني وجود دارد كه در الگوهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي غلط آن ها هضم نشويم؟ اين گونه مي شود كه الآن بانكداري ما با آنچه اسلام مي خواهد متفاوت مي شود. آداب برخورد سياسي نخبگان ما به جاي اين كه بر اساس گذشت و معيارهاي دعاي مكارم اخلاق امام سجاد (ع) باشد (همان گونه كه مقام معظم رهبري اخيرا نخبگان سياسي را به آن توصيه كردند)، بر مبناي اختلاف و درگيري است. مردم ما مصداق رحماء بينهم را رعايت نمي كنند، از يكديگر كمتر دستگيري مي كنند، صله رحم كمتر شده، زنان به اصل خانواده كمتر اهميت مي دهند و … . بايد ديد سرمايه گذاري هاي دشمن در چه جاهايي است، با آن مبارزه كرد. مثلا چرا صهيونيسم ها طي يكي دو قرن اخير از نويسندگان و كارگرداناني كه براي نظام خانواده ارزشي قائل نيستند و فساد اخلاقي را ترويج مي دهند حمايت مي كرده اند نمونه ي آن نويسنده ي فرانسوي و ناتوراليستي به نام اميل زولاو …، نمونه ي آن فيلم هاي هاليوودي و … . اگر اين ها را بدانيم اتفاقا خود را عليه دشمن تجهيز مي كنيم نه اين كه از آن بترسيم. عقل حكم مي كند كه انسان از چيزي كه نمي شناسد بترسد نه چيزي كه بر آن واقف است!
    -همين دشمن شناسي انگيزه اي مي شود براي اولويت اول كاري ما دانشجويان به عنوان افسران جبهه ي مقاومت نرم. كه به نظر اين حقير كار اصلي ما دانشجويان (با همكاري حوزه ) يافتن الگوهاي اسلامي عرصه هاي مختلف تمدن، مانند اقتصاد اسلامي، معماري اسلامي، نظام آموزشي اسلامي و …. و سعي در عملياتي كردن آن ها در جامعه است.
    -ما از برگزاري اين دوره يك هدف ديگري هم داشتيم و آن باز كردن باب گفتمان در زمينه ي مباحث دشمن شناسي در فضاي دانشگاهي بود. بحمدالله اگر موفق نشديم به اهدافي كه در بالا ذكرشد برسيم، همين وبلاگ و اين كه اين مباحث در آن مطرح شد شاهد مثال اين واقعيت است كه ما در ايجاد اين هدف آخري تا اندازه اي موفق بوده ايم. و اين جاي شكر فراوان دارد.
    انتقاد از دوره
    ما اولين منتقد خودمان بوديم و اعتراف مي كنيم كه اساتيد به اندازه اي كه ازسوابقشان انتظار مي رفت، بيان موفقي نداشتند. ما مطالعاتي روي كتاب و مقالات اساتيد داشتيم و با تفكرات آن ها آشنا بوديم. اين اساتيد در مقالاتشان بسيار مستدل و با شواهد تاريخي بحث كرده اند ولي شايد به دليل وقت كم، حق مطالب ادا نشد. برخي ازاين اساتيد مانند جناب آقاي شمس الدين رحماني ، سابقه ي 30 ساله تحقيقاتي در اين زمينه دارند. ولي در مجموع مباحث آن طور كه بايد و شايد پيش نرفت.
    قرار بود كه بعد از اين دوره از تعدادي از سران هسته هاي مقاومت كشورهاي ديگر مثل جمهوري آذربايجان و مصر و … دعوت به عمل آيد تا درباره ي تأثير پيروزي انقلاب اسلامي در ميزان اميدواري مسلمانان جهان و شكل گيري هسته هاي مقاومت جهاني صحبت كنند كه فايده ي مطرح شدن اين مباحث اين است كه روشن مي سازد كه اتفاقا «… و ما كيد الكافرين إلا في ضلال» .
    اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم

    • majaal said,

      پاسخ به سوالات شما بنا بر ملاحظاتی تحمیلی، برایم ممکن نیست مگر اینکه ضرورت پاسخگویی و تبیین موضوع، بر ملاحظات مذکور غلبه کند! در ضمن بهتر است به سرمقاله راه 48-49 مراجعه کنید. دشمن‌شناسانِ دوست‌فراموش
      در مورد بحث حضور زنان در عرصه جهاد هم نظر بنده تا حد زیادی به آنچه نگاشته اید نزدیک است پس برای اصلاح برداشتتان، متن را دوباره مرور کنید.
      Ltd

  10. ا.ع. said,

    البته اینطوری انتقاد کردن اصولا کار راحتیه: یه سری گزاره نه لزوما مربوط ر ودونبال هم ردیف میکنید، یه مشت نیت خوانی و قضاوت نادرست هم چاشنی ش می کنین، بعد هم هر کی هرچی گفت میگین من که اینو نگفتم!

    اوصیکم یا عباد الله بتقوی الله..

    • majaal said,

      بنده برای مطلبی که منتشر شده، حجت داشته ام اما ظاهرا شما برای طرح اتهاماتتان -آن هم با چنین لحنی- حجتی ندارید و چه کار سختی مرتکب شده اید.
      در رابطه با گزاره «بعد هم هر کی هرچی گفت میگین من که اینو نگفتم!»: اولا این گزاره به خودی خود اگر بر مصداقی که دارای شرایط لازم است، منطبق شود، صحیح، معتبر و غیرقابل خدشه است. برای اطلاعات بیشتر بهتر است در باب هرمنوتیک مطالعه ای بفرمایید. ثانیا مصداقی موجود در متن یا نظرها برای این ادعایتان بیاورید.
      ممنون از توصیه تان.
      Ltd

  11. شمقدری said,

    اصولا موضوع آخرالزمان، نهادینه در دین اسلام و ادیان پیشین است، پس بهتره دیدگاه اسلام رو بیشتر روش تاکید کنیم و تبلیغ. پرداختن به یه سری جفنگیات مطرح تو هالیوود و نمی دونم شیطانپرستی و غیره، فکر کنم وقت تلفیه. خب البته شاید یه سری گروه ها به همه چیز پرداختن و حالا تو وقتای اضافشون رو این چیزا بحث می کنن!
    ممنون از مطلب خوبت

  12. یک دوست said,

    به قول وحید جلیلی ان قد رکه ما در کفر شناسی قوی هستیم در اسلام شناسی قوت نداریم
    احسنت بحث بسیار خوبی بود
    یا علی

  13. حسن said,

    با سلام
    دوست عزیز ای کاش روی مستند یک نقد درست و حسابی می نوشتید و نقاط ضعف آن رو میزان زاویه آنها با تفکرات شیعی بیان می کردید و البته در کنار نقاط قوت آن تا به یک جمعبندی درستی می رسیدیم

  14. ERFAN said,

    سلام – باز جای تشکر از سازندگان مستند ظهور است (با همه اشکالاتی که وارد شده)، اگر می توانیم (بخواهیم) بهتر از آن ارائه کنیم .بسم ا…؟

بیان دیدگاه